سردابه ایل دولاسیته پاریس | معرفی – تصاویر – تاریخچه
نویسنده: امین بابازاده
سردابه باستان شناسی ایل دولاسیته از سردابه های معروف شهر پاریس است. سردابه باستان شناسی ایل دولاسیته پاریس همچون هر سردابه دیگری در هر نقطه ای از دنیا جزء بناهایی می باشد که حدود دو هزار سال قدمت دارد.
کشف سردابه باستان شناسی ایل دولاسیته
این سردابه از اماکنی است که از یک شهر به جای مانده است. نام این شهر باستانی، ایل دولاسیته پاریس می باشد.گفته می شود سردابه باستان شناسی ایل دولاسیته، هنگامی که باستان شناسان در سال 1980 میلادی زیر کلیسای نوتردام در پاریس و نیز بین سال های بین 1965 تا 1972 میلادی حین حفاری باستان شناسانه بودند، این سردابه دولاسیته را کشف کردند.
سردابه ایل دولاسیته، گورستانی زیر زمینی
سردابه باستان شناسی ایل دولاسیته، از آن جایی که متعلق به شهر بوده است و هم اکنون زیر کلیسای نوتردام پاریس واقع شده است، یک گورستان زیرزمینی به حساب می آید. گفته می شود این مکان در سال 1738 میلادی تبدیل به قبرستان شده است.
هم اکنون طبق تخمینی که باستان شناسان زده اند، در این گورستان زیرزمینی، استخوان های بیش از شش میلیون نفر وجود دارد. بنابراین، هرگاه قصد داشتیم سردابه باستان شناسی ایل دولاسیته را به عنوان یکی از جاذبه های گردشگری شهر پاریس معرفی کنیم، با ترس و لرز باید حتماً این سردابه زیرزمینی را به عنوان مکانی ترسناک معرفی کنیم.
هنگامی که ناپلئون بناپارت در حال جهانگشایی بود با رسیدن به سردابه باستان شناسی ایل دولاسیته، وضعیت آن جا را سر و سامان داد. در نتیجه، این که سردابه باستان شناسی ایل دولاسیته هم اکنون از جاذبه های گردشگری و صد البته ترسناک محسوب می شود باید این واقعۀ تبدیل این سردابه به مکانی دیدنی را مدیون ناپلئون بناپارت بدانیم.
ایست! اینجا امپراطوری مردگان است
فکر می کنید سردابه باستان شناسی ایل دولاسیته چه ارتباطی با عبارت فوق، یعنی “ایست! این جا امپراطوری مردگان است” دارد؟هنگامی که به سردابه باستان شناسی ایل دولاسیته یا کاتاکومب پاریس (Catacombs of Paris) رفتید متوجه خواهید شد. بله! درست است. هنگام رسیدن به سردابه باستان شناسی ایل دولاسیته می توانید این نوشته دلهره آور را بالای سردر ورودی این گورستان زیرزمینی مشاهده کنید.
فکرش را می کردید زیر خاک زمین پاریس، رمانتیک ترین شهر دنیا، که دیوار عشق در آن جا واقع شده است چنین سردابه ای وجود داشته باشد که معروف به گورستان زیرزمینی شده باشد؟ آن هم سردابه ای که استخوان های بیش از 6 میلیون انسان، آن جا را به جای جاذبه گردشگری به یک جاذبه گردشگری – وحشت گردی تبدیل کرده باشد.
داستان انتقال اجساد به سردابه باستان شناسی ایل دولاسیته
داستان انتقال اجساد به سردابه باستان شناسی ایل دولاسیته به قراری است که خدمت شما عرض می کنیم. پاریس در اواسط قرون هجدم به یکی از بزرگ ترین، زیباترین و آبادترین شهرها در قاره اروپا تبدیل شده بود. اما یک مشکل اساسی وضعیت این شهر را تحت الشعاع قرار داده بود.
افزایش شدید جمعیت این شهر برای پاریس تبدیل به معضلی بزرگ شده بود. در واقع، تمامی قبرستان های این شهر دیگر جای خالی برای اجساد جدید نداشت. از طرفی یک مشکل دیگر بود و آن این که افرادی که نزدیک به این گورستان ها زندگی یا کاسبی می کردند گزارش داده بودند که مدتی است بوی نامطبوعی آنان را آزار می دهد. به ویژه کاسبان نزدیک به این گورستان از شاکیان اصلی این مورد بودند. آن ها کاهش مشتری های خود را به وجود این بوی تعفن نسبت می دادند و اصرار داشتند که این بوی نامطبوع باعث فراری شدن مشتریان آنان شده است و خیلی بیشتر از دیگر افراد نزدیک به این گورستان ها گله داشتند.
دیگر افرادی که در نزدیکی این گورستان ها زندگی می کردند عنوان می کردند که بوی تعفن و نامطبوع زندگی را به کام آنان تلخ کرده است. این اشخاص مدام اعلام می کردند نگران شیوع بیماری در بین مردم هستند. در واقع این افراد یعنی کاسبان و مردم دیگر حق داشتند از این موضوع گله داشته باشند و نگران سلامتی خود باشند.
سرانجام در سال 1763 لویی پانزدهم دست به کار شد. وی حق را به مردم می داد. بنابراین دستور داد تا از این به بعد اجساد جدید را خارج از شهر دفن کنند. ولی از طرفی یک مشکل دیگر بروز پیدا کرد. کلیسا مخالفت خود را با این اقدام اعلام کردند. بنابراین، موضوع راکد باقی ماند تا این که اتفاقی که نباید می افتاد رخ داد.
چند سال بعد از این که لویی پانزدهم دستور انتقال اجساد را داد، دیوار یکی از گورستان هایی که ظرفیت آن تکمیل شده بود فرو ریخت. با این اتفاق چندین جسد در میانه راه پخش شدند. این موضوع پایه گذار این پیشنهاد شد که اجساد به سردابه باستان شناسی ایل دولاسیته منتقل شوند. این موضوع دیگر مخالفی نداشت و اجساد به سردابه باستان شناسی ایل دولاسیته انتقال داده شدند.
اجساد به سردابه باستان شناسی ایل دولاسیته
معمار سردابه باستان شناسی دولاسیته چارلز اکسل گیومو (Charles Axel Guillaumot) نام داشت. این معمار به دستور شاه در سال 1777 دست به کار شد.
با فرو ریختن دیوار یکی از گورستان ها، شاه با کمک معمار سرشناس، چارلز اکسل گیومو، مکان دیگری را برای انتقال اجساد انتخاب کردند. در آن زمان پاریس بر روی یک تونل زیرزمینی قرار داشت. این تونل زیرزمینی به قدری بزرگ بود که به عنوان مقصدی که میلیون ها جسد را می توانست در خود جای دهد انتخاب شد
در واقع این تونل در ابتدا یک معدن بود. معدنی که با کندن آن، سنگ های آن برای ساختن شهر پاریس استفاده شده بود. ولی باز هم یک مشکل دیگر سر راه شاه و چارلز اکسل گیوموی ظاهر شد. شهر بر روی یک فضای خالی بنا شده بود و خطر فرو رفتن شهر در زمین وجود داشت.
خطر فروریزش شهر باعث شد شاه در سال 1777 به چارلز اکسل گیومو دستور دهد تا از نابودی شهر به هر طریقی که ممکن بود به ثبات برساند و آن را از فرو ریختن نجات دهد. چارلز اکسل گیومو در نهایت در سال 1785 به سرعت کارش را آغاز کند. به زودی تونل زیر زمینی آماده شد تا به دخمه بزرگ شهر تبدیل شود.
نحوه انتقال اجساد به سردابه باستان شناسی دولاسیته
انتقال اجساد به سردابه باستان شناسی ایل دولاسیته به مدت تقریباً 2 سال طول کشید تا بتوانند گورستان های شهر را از جسد خالی کنند. ولی انتقال استخوان های گورستان تا سال 1859 ادامه پیدا کرد. در آن زمان هیچ کس تصور نمی کرد سردابه باستان شناسی ایل دولاسیته به یکی از محبوب ترین مراکز گردشگری سیاحتی بسیار پر طرفدار در عصر کنونی تبدیل شود.
نحوه انتقال اجساد به این مکان به این صورت انجام می شد که همیشه یک کشیش با واگن اجساد همراه می شد. کشیش ها به این دلیل واگن اجساد را همراهی می کردند تا برای آن ها دعای آرامش روح بخوانند. ولی به محض این که به سردابه باستان شناسی ایل دولاسیته می رسیدند، اجساد و استخوان ها را بدون هیچ نظم خاصی به یک گوشه ای پرتاب می کردند.
نقش ناپلئون بناپارت بر وضعیت سردابه دولاسیته
پس از این که ناپلئون بناپارت روی کار آمد وضعیت سردابه باستان شناسی ایل دولاسیته دستخوش تغییراتی شد. در زمان ناپلئون بناپارت که روم یکی از شهر های سرشناس باستانی اروپا محسوب می شد. این شهر دارای سردابه ای بود که هر کسی جرأت و شجاعت بازدید از آن جا را نداشت. هرچند سردابه شهر روم گردشگران فراوانی داشت که دل و جرات کافی برای بازدید از سردابه این شهر را داشتند.
ناپلئون با الهام از این رویداد و وضعیت سردابه روم و استقبال گسترده ای که از آن جا می شد تصمیم گرفت سردابه باستان شناسی ایل دولاسیته را به یک جاذبه گردشگری در فرانسه و همه جای دنیا تبدیل کند. ناپلئون بناپارت اعتقاد داشت که انسان های بزرگ در یاد ها باقی می مانند و علت آن فقط آثاری است که از خود به جای می گذارند.
رسیدن ناپلئون بناپارت به هدف خود
بنابراین ناپلئون بناپارت تصمیم گرفت تا گورستان زیرزمینی پاریس را همچون روم به یک جاذبه گردشگری در پاریس تبدیل کند. به همین خاطر، دستور داد تا وضعیت و ظاهر سردابه باستان شناسی ایل دولاسیته پاریس را مورد رسیدگی قرار دهند؛ به شکلی که این سردابه دولاسیته بتواند گردشگران داخلی و خارجی را جذب کند.
همان دستور کافی بود تا معدنچیان نیز استخوان های اجساد را دور تا دور دیوارها را بچینند. این معدنچی ها نهایت خلاقیت خود را جهت رساندن پیام های مرگ به کار گرفتند؛ مثلاً با این استخوان ها اشکالی مانند قلب، دایره و اشکال هندسی درست کردند.
جذابیت های درون سردابه ایل دولاسیته
درون سردابه باستان شناسی ایل دولاسیته تغییراتی ایجاد شده است و آن را به یکی از نواحی دیدنی و الهام بخش تبدیل کرده است .در واقع در سال 1810 سردابه باستان شناسی ایل دولاسیته رسماً به عنوان یکی از جاذبه های گردشگری و صد البته ترسناک در پاریس به جهانیان معرفی شد. مهم ترین جاذبه های درون سردابه باستان شناسی ایل دولاسیته موارد زیر می باشند.
1.برای راهنمای گردشگران و بازدیدکنندگان در مناطق مختلف سردابه توسط استخوان های موجود همراه با نور شمع فلش هایی ساخته شده است که به خوبی به چشم می آیند….
2.چند نمایشگاه که اسکلت های تغییر شکل یافته و یا سنگ های حاصل از حفاری سردابه را به نمایش گذاشته اند.
3. وجود یک حوض کوچک به نام فواره سامری ها (Samaritan Fountain) که چندین ماهی قرمز درون آن ها وجود دارند. البته باید اشاره کنیم که ماهی هایی که درون این حوض ها ریخته بودند همگی مرده اند و علتش هم این است که ماهی با مناطق زیرزمین سازگاری ندارند…
4. یک نمایشگاه بسیار جذاب که توسط شخصی به نام دکوره (Decure) ایجاد شد. در واقع این شخص سنگ های ساختمان های درون سردابه باستان شناسی ایل دولاسیته را کنده کاری می کرد که هم اکنون یک نمایشگاه درون سردابه دولاسیته محسوب می شود.
دکوره هر زمان که فرصت می کرد مشغول به کنده کاری سنگ ها می شد. ولی متاسفانه در یکی از موارد هنگام کنده کاری، سنگ ها ریزش کردند که منجر به مرگ وی شد. محل دفن وی نیز همان جا می باشد.
نقشه سردابه باستان شناسی ایل دولاسیته
کلام آخر در مورد سردابه باستان شناسی ایل دولاسیته
کلام آخر در این نوشتار مربوط به سرقت هایی است که در سردابه باستان شناسی دولاسیته صورت می گرفت. گاهی اوقات مسئولین و معدنچی ها متوجه می شدند که بعضی جمجمه ها سر جای خود نیستند.
این مربوط به سرقت هایی می شد که از این سردابه ایل دولاسیته صورت می گرفت.معدنچی ها به محض این که متوجه می شدند برخی جمجمه ها سر جای خود نیستند و به سرقت رفته اند، بلافاصله یکی دیگر را بر جای خالی جمجمه به سرقت رفته قرار می دادند.
اگر به بازدید سردابه باستان شناسی دولاسیته رفتید و متوجه شدید که جاهای خالی به چشم می خورد، آگاه باشید و باید بدانید که این جاهای خالی مربوط به سرقت های صورت گرفته است.
برای بازدید کامل سردابه باستان شناسی ایل دولاسیته می توانید از راهنماها کمک بگیرید و یا این که از نوار صوتی راهنما می توانید کمک بگیرید.
دیدگاه کاربران